[ad_1]
نظام اداری و تشکیلات حکومتی و قوانین قضایی در عصر مغولان
نظام اداری و تشکیلات حکومتی و قوانین قضایی در عصر مغولان
{تا قبل از هولاکو و به تعبیر بهتر تا زمان غازانخان، این نظام بیشتر بر اساس آداب و رسوم برگرفته از یاسای مغولی استوار بود. ساری و جاری بودن این نظام در ایران تأثیر شگرفی در امور اجتماعی کشور داشته است. اگر چه بعدها غازانخان پادشاه مسلمان ایلخانی کوشید یاسای جدیدی در ایران باب کند، اثر یاسای چنگیز مدتها حتی در دوره تیموریان کم و بیش بر جای ماند.
مغولان نمیتوانستند القاب و عناوین متعددی داشته باشند. اگر کسی به سلطنت میرسید، تنها لقب قاآن یا خان را بر نام خود میافزود و نه بیشتر. در مکتوبها هم رعایت این اصل میشد و حشو و زوایدی در کار نبود. شکار امری جدی محسوب میگردید و قوانین و شرایط خاص خود را داشت و مقصود از آن، این بود که قوانین کشتار و جنگ و به کار بردن سلاح و طرز محاصره را بیاموزد(جوینی، ج۱، ص۲۱). تصرف در اموال مردگان زشت شمرده میشد و آن را به خزانه راه نمیدادند (همان مأخذ، ج۱، ص۲۳-۲۵).
در یاسا، برای مرتکب شوندگان سرقت و زنا مجازات قتل معلوم شده بود. جاسوسی، دروغ، سحر و جادو نیز مجازات مرگ را در پی داشت. مغولان موظف بودند همنژادان خود را یاری و دیگران را قتلعام کنند. همه سران و نویانها برای کنگاج (شور) به قوریلتای (مجلس مشاوره) احضار میشدند و در صورت غیبت، مرگ در انتظارشان بود. رؤسای ملل و طوایف تابع مغول از داشتن عناوین و القاب محروم بودند.
صلح کردن با امیر یا پادشاهی که قبول ایلی نکرده باشد، ممنوع بود. غارت [تا اینحا صفحه ۱۲۸ کتاب] دشمن قبل از صدور اجازه خان یا امرای هزاره و صده ممنوع بود. غنایم به طور مساوی تقسیم میشد و هر کس به میدان جنگ نمیرفت باید در ازای آن، مدتی بیمزد برای حکومت کار کند. هیچ مغولی را نمیتوانستند به غلامی و خدمت برگزینند. غلامی از آنِ ملتهای مغلوب بود و هیچ غلامی نمیتوانست صاحبان خود را ترک کند. هر کسی میبایست زن خود را بخرد و داشتن دو خواهر و چندین زن درجه دوم (مانند صیغه) مباح بود و همه زنان پدر بعد از مرگ او، غیر از مادر، به پسر و جانشین وی انتقال مییافت. سرداران و صاحبان منصب لشکری و کشوری که به فرمان عمل نمیکردند، واجبالقتل بودند(لمب، ۱۳۱۳، ص۵۹).
چنگیزخان به حفظ عادات و رسوم چادرنشینی مغولان علاقه خاص داشت. ییلاق و قشلاق کردن خانها از محلی که قبلاً بودند (یورت) به یورت دیگر معمول بود. اردو برای بیابانیان مغول حکم شهر را داشت. کشتیگیری، خرافات و اعتقاد به شیاطین و ارواح خبیث، ستارگان و ترتیب قرار گرفتن آنان مورد توجه بود. چنان که میدانیم نجوم و هیئت از اهمیت ویژهای برای مغولان و ایلخانان برخوردار بود. «سیورغامیشی» از جمله رسوم مهم مغولی بود که همچنان دوام یافت و آن ملاکی بود که در مقابل خدماتی که کسی برای خان مغول انجام میداد به او بخشیده میشد و این املاک قابل انتقال به اعقاب وی بود.
محاکمه مغولی (یارغو) توسط یارغوچی (قاضی) انجام میشد و اگر شخص محکوم میشد، از او مُوچُلکا (تعهدنامه) برای پرداخت آنچه بر گردن داشت میگرفتند و گر نه به یاسا رسانیده میشد. انتصاب هر شخصی از طرف خان، با برلیغ (حکم ممهور به مُهر خان (تَمغا)) همراه بود و این یرلیغ به کسی هم که قبول ایلی کرده بود، داده می شد. البته باسقاق (شحنه) هم نزد وی میفرستادند تا در حکومت او و تقدیم قبجر (قوبچور: مالیات) نظارت داشته باشد
کسانی که میتوانستند سحر و جادو را کشف و دفع کنند، جماعتی از کشیشان بودایی به نام بَخشی و تُوین بودند و اهل علم سحر به اسم قام نامیده میشدند. عقیده قامان این بود که شیاطین در دست ایشان اسیرند. یکی از [تا اینجا صفحه ۱۲۹ کتاب] مهمترین وسایلی که قامان برای پیشگویی فال داشتند، استخوان شانه گوسفند بود که آن را آن قدر در آتش میگذاشتند تا سیاه شود، اگر سالم و نشکسته میماند سحر باطل شده بود وگرنه اقدام به هر کاری با شکست مواجه میگشت(اقبال، ۱۳۶۵، ص۷۹-۸۶).}۱
ارجاعات:
۱ـ کتاب: درآمدی بر دیوان سالاری در ایران/ نویسنده: حمید تنکابنی/ انتشارات: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران/ چاپ نخست ۱۳۸۳/ صص ۱۲۸،۱۲۹،۱۳۰
[ad_2]
لینک منبع